غمگین نباش
ازخودت بیرون بیا
آنگاه که آسمان خمیازه میکشد وخورشیدراآزاد میسازد
چشمی تورا می نگرد
همواره همراه توست
عاشق ترین عاشقان
بی هیچ ادعایی از عشق پاکش
حضورش تمام تنهایی ات را پر می کند
آنوقت که خورشید تو را از لای ابر ها می پاید
سرت را از زمین بر گیر
او را ببین
به کبود ترین نقطه ی آسمان بنگر
رنگ عشق را خواهی یافت
وخودت را در تنهایی درره ها بیانداز
واز سکوت درختان بپرس
آنها او را به تو نشان خواهند داد
در زلالی رود به خودت بنگر
او را خواهی یافت
وصدای او را از درون سینه خواهی شنید
آری چشمی ست که تو را می نگرد
از دریچه ی عشق به نگاه منتظرش پاسخ بده
وبگو یا لطیف
آوانویس
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0