افسانه لعل میرزاده:
جاده مرا صدا بزن
در پی یار دلنواز
اینکه ندانم از پی
دست بریده می روم
یا از دل داغ خواهرش
بر سر یار بی سرم
جاده مرا صدا بزن
بین حرم دوان دوان
عشق را صدا کنم
بوسه بر آستان حرمش
اصغر و اکبرش را
رقیه را صدا کنم
خاک درش به سر زنم
دست وفا به سینه ام
از طلبش حسین گو
دست دعا برآورم
...
جاده مرا صدا بزن
آوانویس
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0