خاطرات را لای برگه ها جا می دهم
اسم تو را می آورم وباز با یادت بر میدهم
تک خاج و عشق پاک و من و تو
این بود فال ما
هیچکس نبود بین ما
غافل از فال روزگار و تقدیر ما
بازی روزگار چون ورق ها
بی دوام است و ناسازگار
عشق تو تک بود و رخ من هم
لیک ...
روزگار بازی می دهد ما را و
دائم بر می زند
برگه ها نمی دانستند که تو
در پس یک سئوال بی جواب
یک چرا و یک سکوت
برگه ی دل را پس می دهی
بی بی و این برگه را
بی تفاوت بی دلیل
بر میدهی
تک گشنیز
تک دل را کم به بازی نگرفت
سرباز کوچک من بی بی را به چه سازی نگرفت
خاج و پیک و تک مشکل
همه را رد کردم
آس و بالا بردم و
درصد و بیشتر کردم
اما صد حیف
حالا دیگه
joker هم روی هلال افسوس
به من و سادگی من می خنده
شاید هم به خداحافظی من از تو
آوانویس
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2